رمان عاشقانه یکی یه دونه من
دانلود رمان عاشقانه یکی یه دونه من برای کامپیوتر و موبایل
Yeki Ye Doneye Man
قسمتی از رمان یکی یه دونه من:
خیلی استرس داشتم،گوشه شنلمو میپیچوندم دور انگشتم و با پام روی زمین ضرب گرفته بودم.چقدر سالن شلوغ و پر همهمه بود…با شنیدن اسمم،عین فنر از جا پریدم.
-Mr.Radman Iranmanesh
به وحید نگاه کردم.
وحید-برو پسر.
یه نفس عمیق کشیدم.خیره سرم دکترا گرفتم..ولی عین بچه ها رفتار میکنم.با قدمهایی تند به سوی سن رفتم.از پله ها رفتم بالا و جلوی آقای جلیلی قرار گرفتم.مدرکو با یه تندیس که به زبان انگلیسی ازم تقدیر میکردن گرفتم.
جلیلی-موفق باشی پسرم.
-مرسی استاد.بخاطر زحماتتون ممنون.
با بقیه اساتید هم دست دادم و رومو کردم به جمعیت و یه تعظیم کردم و تا کمر خم شدم…که همه خندشون رفت هوا!و برام دست زدن.برای وحید یه چشمک زدم که بعضی دخترا به خودشون گرفتن…و نیششون حسابی باز شد.از طرف دیگه سن رفتم پایین که بهراد منتظرم بود.همدیگرو در آغوش گرفتیم و دم گوشش گفتم:
-چیکار کردی کارای مارو پسر؟
بهراد منو از خودش جدا کردو گفت:
-همه چی اوکیه.فردا پرواز داری برای ایران.
-واقعا ممنون.
بهراد-این چه حرفیه؟
-تو هم میای؟
بهراد-من یکم دیرتر میام.
-باشه.
متاسفانه به دلیل بسته شدن سایت 98تیا لینک دانلود حذف شد!