رمان دوئل دل
دانلود رمان دوئل دل برای کامپیوتر و موبایل
romane-Doele-Del
بخشی از رمان دوئل دل:
پاهایش از شدتِ سر ما آنقدر بی حس شده بود که حتی نیشگون های پشتِ سرِ همِ میترا را هم حس نمیکرد. بی خیال و آسوده گاز دیگری به ساندویچ پر و پیمونِ سوسیس اش زد و با دهنِ پر برای میترا چشم غره رفت. میترا که دیگر کار را از کار گذشته میدید آرنجش را روی زانویش تکیه داد و دستش را روی شقیقه اش گذاشت. همزمان با سر پایین انداختنِ میترا یک صدای آشنا و گیرا بندِ دلش را پاره کرد.
_خانمِ نیک روش؟
سر برگرداند و در کسری از ثانیه همزمان با آن به پاخواستنِ آنی و تلاش برای قورت دادنِ لقمه ی کذایی، رنگش به کبودی مایل شد و به سرفه افتاد. میترا به دادش رسید و چند ضربه ی محکم به پشتش زد. نفسی گرفت و همان طور که سعی در مهار کردنِ سرفه اش داشت گفت:
_بله..
لبخندِ نامحسوس و کمرنگِ گوشه ی لبِ پسر از چشمِ هیچ کدامشان دور نماند.
_فکر کنم این جزوه مالِ شماست!
با چشم های گرد شده به جزوه ای که یقین داشت جز او نمیتوانست مال کس دیگری باشد ، نگاه کرد. نقاشی های رنگی و عجیب و غریب روی صفحه ی اولش، عرق سردی روی ستون مهره اش به حرکت درآورد. اخمی کرد و عصبی گفت:
_چرا.. ولی یادم نمیاد به شما داده باشمش!
_درسته.. شما داده بودی به دوستت.. دوستت هم به دوستش.. بعد دوستِ دوستت هم داد به دوستش..
سر بالا کرد و با همان اخم های در هم به چشم های خندانِ پسرک خیره شد. پسر لب گزید و کمی جدی شد. جزوه را رو به رویش گرفت و با جدیت گفت:
_در هر صورت این جزوه رسید دستم و خیلی هم به درد خورد. ممنونم!
با ضربه ای که به پهلویش خورد دست جلو برد و جزوه را آرام دست گرفت. آنقدر عصبی و ناراحت بود که حتی تشکر هم نکرد. خواست دوباره سر جایش بنشیند که صدای گرم و گیرا این بار با لحنی ملایم تر گفت:
_گوشه ی لبتون هم سُسی شده..
با پشتِ دست روی لبش کشید و بدونِ حتی نیم نگاهی به او، وسایلش را جمع کرد و از کنارش گذشت. آنقدر تند تند قدم بر میداشت که میترا پشتِ سرش به نفس نفس افتاده بود. به درِ دانشگاه نرسیده کاپشنش از پشت کشیده شد.
_چته تو بابا؟ چرا وحشی میشی؟
عکسِ عروسِ رژ لب زده روی صفحه ی اولِ جزوه به چشمانش دهن کجی میکرد. با حرص ورق اول را پاره کرد و داخل جوی آب انداخت.
متاسفانه به دلیل بسته شدن سایت 98تیا لینک دانلود حذف شد!