دانلود رمان دختری از جنس شیشه برای کامپیوتر و موبایل
Dokhtri-Az-Jense-Shishe
قسمتی از رمان دختری از جنس شیشه:
صدای گوشیم بد جور رو نروم بود.با همون چشمای بسته دستمو رو عسلی کشیدم که صدای شکستن اومد.به زور یه چشممو باز کردم که دیدم لیوان آبو انداختم.با صدای خشدار و خوابالو گفتم:
- اَی تو اون روحت!
یه نگاه انداختم که دیدم گوشی رو میز تحریره.صداشم گذاشته بود رو سرشو داشت بندری میزد.با اعصاب تعطیل بلند شدمو گفتم:
- درد!
چهار دست و پا رفتم لب تخت.دستمو دراز کردم و گوشیو برداشتم.عصبانی جواب دادم:
- هـــا؟
یلدا:اوه اوه!چه گاو خشمگینی!
بی حوصله گفتم:
- بنال یلدا.اول صبحی زنگ زدی منو از خواب ناز بیدار کردی که چی؟
یلدا هم طلبکارانه گفت:
- اول صبح؟!لنگ ظهره بنده ی خدا!اگه ساعتو نگاه کنی میبینی که یازده و نیمه!
داد زدم:
- یازده و نیمه که باشه.تو چه میدونی من تا ساعت چهار صبح بیدار بودم!هـــــــا؟
خندید و گفت:
- باز چه گلی کاشتی؟
با ناله گفتم:
- به حق پنج تن بره بمیره!چند تا تحقیق سنگین داده بهم تازه تأکیدم کرده هیچکس حق نداره بهم کمک کنه.فقط سه روز دیگه وقت دارم هیچ غلطیم نکردم!
یلدا:از بس اذیتش میکنی دیگه.انقدر که بهش تیکه انداختی از کلاس پرتت نکرده بیرون جای شکر داره!
- غلط کرده!میخواست منو جلوی بچه ها ضایع نکنه تا منم بهش تیکه نندازم.والا بچه سوسول!
یلدا:کجاش سوسوله بدبخت؟همه بچه ها عاشقشن نیکی!
با خشم گفتم:خاک تو سر بچه ها!لابد داری همونایی رو میگی که هفته ای دوبار شکست عشقی میخورن دیگه؟همون بچه هایی که دروازه دلشونو صد و هشتاد درجه باز میکنن هر کسم که میاد توش خیلی محترمانه میگن”خوش اومدی عزیزم!”
متاسفانه به دلیل بسته شدن سایت 98تیا لینک دانلود حذف شد!