یه پسر با یه نگاه از یه دختر خوشش میاد ، و عشق اول از طرف اون شروع می شه ،
تا جایی كه زندگیشو پای عشقش می ذاره .... اما دختره حرفشو باور نمی كنه ،
چون : یه چیزایی از قبل دیده و شنیده .
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 129 | nonegar98 |
![]() |
0 | 126 | amirali96 |
![]() |
0 | 132 | amirali96 |
![]() |
0 | 137 | saraariana |
![]() |
0 | 136 | amirali96 |
![]() |
0 | 129 | amirali96 |
![]() |
0 | 155 | amirali96 |
![]() |
0 | 170 | amirali96 |
![]() |
0 | 192 | amirali96 |
![]() |
0 | 136 | amirali96 |
![]() |
0 | 170 | saftysign |
![]() |
0 | 167 | amirali96 |
یه پسر با یه نگاه از یه دختر خوشش میاد ، و عشق اول از طرف اون شروع می شه ،
تا جایی كه زندگیشو پای عشقش می ذاره .... اما دختره حرفشو باور نمی كنه ،
چون : یه چیزایی از قبل دیده و شنیده .
داستان آموزنده زوج متاهل
پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.
بقیه داستان در ادامه مطلب..
داستان زیبا و عاشقانه و پند آموز فرق عشق و ازدواج
شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟
استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد
داشته باش كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی…
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
بقیه داستان در ادامه مطلب..
گلاره برای چندمین بار یواشکی برای مونا شکلکی در آورد و با دوستش شروع به خندیدن کرد.
مونا یکی از پاهایش را بالا گرفته و گوشه ای از کلاس با بغض ایستاده بود.
بقیه داستان در ادامه مطلب
داستان زیبا و عاشقانه عشق منطقی
وقتی از او پرسیدند که چطور است که او غمگین نیست، او جواب داد: «چرا باید احساس بدی داشته باشم؟
جوانی بود که عاشق دختری بود.
بقیه داستان در ادامه مطلب
داستان کوتاه و آموزنده تحمل درد عشق
روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است.
شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد…
بقیه داستان در ادامه مطلب
داستان بانوی محجبه
بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای در فرانسه خرید میکرد؛خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق.
بقیه داستان در ادامه مطلب
داستان غمگین و آموزنده مادر
مادرمردی مقابل گل فروشی ایستاده بود و میخواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
بقیه داستان در ادامه مطلب
داستان کوتاه و آموزنده تلاش پروانه برای خروج از پیله
شخصی تلاش پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا می کرد.
ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.
آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.
بقیه داستان در ادامه مطلب..
تعداد صفحات : 2