سلام امروز گلچینی از بهتریک متن ها و دکلمه ها برای تبریک روز معلم براتون گذاشتیم. امیدواریم خوشتون بیاد
متن برای تبریک روز معلم
ای معلم تو را سپاس : ای آغاز بی پایان ، ای وجود بی کران ، تو را سپاس .ای والا مقام ، ای فراتر از کلام، تورا سپاس. ای که همچون باران بر کویر خشک اندیشه ام باریدی سپاست می گویم، تو را به اندازه تمام مهربانی هایت سپاس می گویم . ای نجات بخش آدمیان از ظلمت جهل و نادانی،ای لبخندت امید زندگی و غضبت مانع گمراهی تو را سپاس می گویم . این تویی که با دستان پر عطوفتت گلهای علم و ایمان را در گلستان وجود می پرورانی و شهد شیرین دانش را به کام تشنگان می ریزی. پس تو را ای معلم به وسعت نامت سپاس می گویم . همان نامی که چهار حرف بیشتر ندارد ، اما کشیدن هر حرف و صدایش زمانی به وسعت تاریخ نیاز دارد.
متن برای تبریک روز معلم
معلم عزیز ، استاد بزرگوار، تو را به چه مانند کنم . روانی به لطافت گلبرگهای ارغوان داری که از احساس و شور و شعف لبریز است . دستهای روشنت سپیدی خود را از گل بوسه های گچ گرفته و شمع وجودت از نیروی ایمان و انسانیت شعله ور است . سرخی شفق ، تابش آفتاب ، نغمه ی بلبلان ، صفای بستان ، آبی دریاها ، همه و همه را می توان در تو خلاصه نمود . معنای کلام امید بخش تو همچون نسیم صبحگاهان نشاط بخش روح خسته ماست . علم آموزی و صبر ایمان را از پیامبران به ارث برده ای و به حقیقت وارث زیبایی ها بر گستره ی گیتی هستی . قدوم سبز تو سبزینه ی کوچه باغ های زندگی و صفا بخش خاطر پر دغدغه ی ماست.
متن برای تبریک روز معلم
معلم عزیز ، استاد بزرگوار، تو را به چه مانند کنم . طپش قلب تو آهنگ خوش هستی و جوشش نشاط در غزل شیوای زندگی است . تو روشنایی بخش تاریکی جان هستی و ظلمت اندیشه را نور می بخشی . ‹‹ و ما یستوی الاعمی والبصیر . و لا الظلمات ولا النور ›› وهرگز کافر تاریک جان کور اندیش با مومن اندیشمند خوش بینش یکسان نیست وهیچ ظلمت با نور یکسان نخواهد بود . چگونه سپاس گویم مهربانی ولطف تو را که سرشار از عشق ویقین است . چگونه سپاس گویم تأثیر علم آموزی تو را که چراغ روشن هدایت را بر کلبه ی محقر وجودم فروزان ساخته است . آری در مقابل این همه عظمت و شکوه تو مرا نه توان سپاس است ونه کلام وصف . تنها پروانه ی جانم بر گرد شمع وجودت ، عاشقانه چنین می سراید : معلم کیمیای جسم و جان است … مــعلم رهنمای گمرهان است…. شـده حک بر فراز قله ی عشق… معلم وارث پیغــــمبران است
متن برای تبریک روز معلم
اوراق زرین تاریخ تربیت سیمای درخشان مربیان نام آوری چون ابراهیم ، موسی ، عیسی و محمد (ص) ، علی (ع) و فاطمه (س) و زینب (س) را بر خود نقش ابدی زده است آنان که با پیکار مقدس خویش حماسه های شکوهمند و جاوید در سازندگی انسان متعهد به وجود آوردند و با تزکیه و تعلم کاخ بلند پایه ی علم و فضیلت را بنا نهاده و پرچم توحید را برافراشتند و امروز شما عزیز گرامی ادامه ی این نهضت عظیم را بر عهده گرفته ای ضمن بزرگداشت خاطره استاد مطهری و گرامیداشت روز معلم برایتان در این راه آرزوی موفقیت می نمایم.
دکلمه های روز معلم
چگونه می توانم تمام لحظه هایی که چون سرو در مقابلم ایستادی و با شور عشقت مرا سیراب کردی جبران کنم جز اینکه بهترین درود ها و دعاهای خیرم را بدرقه راهت کنم . فروغ صبح دانایی انیس روز نادانی چگونه پاس دارم تورا اینک که می دانم خدا هم نیز چون من تورا بسیار دوست می دارد من هم چون خدایم تو را دارم سپاس بیحد.
متن برای تبریک روز معلم
ای باغبان دلها دل را به تو سپردم سیراب کن زعلمت کویر تشنه ام را بعدش بکار درخت پر بار مهربانی تا بار ان ببارد بر بوستان دلها جاری شود چو خونی درجات بی توانها . ای که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموختم… روزت مبارک.
متن برای تبریک روز معلم
ای معلم !رنج امروز تو اعتلای فرهنگ ومکتب ومیهن فردا ی ماست .تو (امروز ) خود راو قف (فردا) ی ما کرده ای وهمچو شمع قطره قطره می سوزی تا دل وجان ما را روشن سازی .
ای معلم! تو باغبان دلسوز نهالهای امروز وسروها ی سرافراز فردایی . دست کریم وقلب پر مهرت رااز سر وجان دانش آموزان این ساقه ها ی نورس وشکوفه های جوان دریغ مدار تا عطر فردایشان یادگار بذر افشانی تو باشد وبویندگان این گلها ی زیبا به باغبان افرین گویند .
متن برای تبریک روز معلم
معلما! شمع از تو اموخته است روشنی بخشیدندر تاریکی را باغبان از تو دارد تجربهی تربیت گلها وابیاری باغچه ها وگلدانها را. ای معلم!….. ای فروغ ظلمت ستیز ای مهربان ای غمخوار ای ابر برکت بار!
ما گلبوته های کنار جویباریم وتو اب روشن وجاری .کام جانمان تشنه زلال (معرفت) است. ما لوح سفید دلمان را به (امانت) به تو شپرده ایم) .در قلبهای ما مشعل هدایت وایمان بیفروز ومشام ما را با عطر یقین و معنویت معطر ساز .
دکلمه های روز معلم
نفسهایت رسولان روشنیاند. کلمات تو سادهترین شکل ترجمه خورشید است ؛ وقتی بر روی مستطیل جامانده بر دل دیوار مینویسی و نور را نقاشی میکنی. گرد گچهای سفید که بر شانههایت مینشیند، انگار با لبخندی مهربان، دماوند در مقابلمان ایستاده است؛ با همان سربلندی همیشگی. اگر کسی چروکهای پیشانیات را دنبال کند، به رنج باغبانی میرسد که سالهاست گلهایش را از بیم خزان، به بهارهای در راه سپرده است، باغبانی که هر صبح، با لبخندی بیپایان، بهار را به باغش دعوت میکند. همه جادههایی که تو نشان میدهی، به «خرد و روشنی» میرسند. صدای گامهایت، زمزمه محبتی است که پیام آور دنیایی از مهربانی است. صدایت، قاصدکهاییاند که خبر از آیندهای روشن، از روزهای نیامده برایمان میآورند.
دکلمه های روز معلم
همیشه خستگیهایت را پشت لبخندهای ما گم میکنی؛ لبخندهایی که بوی افتخار و غرور و سربلندی میدهند، لبخندهایی که بوی امید میدهند، لبخندهایی که بوی بالندگی میدهند. ما ماهیان قرمز کوچکی هستیم که غیر از آب ندیدیم و از هم میپرسیم آب را و تو رودی هستی که به اقیانوسهای دور، پیوندمان میدهی و آب را برایمان بخش میکنی. تو ابری؛ جان تشنه کویری ما را از باران دانش سیراب میکنی.
دکلمه های روز معلم
ما درس چگونه زندگی کردن را از تو آموختهایم و تمام دار و ندارمان، کوله باریست از آموختههای تو که سالها پیش از مسافر شدن، در دستهایمان نهادی تا سربلند به مقصد برسیم. همیشه دلگرممان کردی تا جادههای پرپیچ و خم زندگی را با امیدواری طی کنیم. حالا که باغچه زیبایت به بار نشسته، بخند؛ بخند مثل همیشه، تا ما همه خستگی راه را فراموش کنیم. بخند، زیبا بخند! بهار جاودانه گلهایی که تو پرورش دادی مبارک باغبان؛ خسته نباشی!
-----------------------------------
جان خراش بود اما…
می رفت و لَنگ لَنگان نجوا می کرد…
تکرار بیهوده گاو و آهن را !
گذری کرد سرمایی بر پیشانی سرخ گونش
از زایش تفکری مدرن در تاریکی برج ها و آهن ها
در زمینی که به وقت انسانیت خواب بود
***
ایستاده بر صخره ای
با ندای آزاده سروش می دهم
آه سنگ به ذره قسم
که سکوتَت گوهری ست نا یاب
و مقامت پله ای بر عرش
***
مادر شعر همیشه تازه
مادر یاد هر همسر تازه
مادر یاد هر کودک تازه
مادر تسکین هر درد تازه
مادر ای عشق همیشه تازه
***
اندیشه ام از تو سبز و آباد شده
از جهل وغم این فکرتم آزاد شده
در مکتب پاک و شاد استاد ببین
غم رفته زجانم ودلم شاد شده
در مکتب تو همیشه شاگردم من
دور از رخ تو همیشه پر دردم من
در فصل بهار و روز استاد ببین
بی نور معلم این چنین زردم من
آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوخته ی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من
چون عامل دردم این غم و این تب توست
با این گچ عشق تخته ی جانم زن
خطّی ز کلام خود به ایمانم زن
صد درس در این کلاست آموخته ام
یک درس ز عشق جان ویرانم زن
رامین امید