loading...
سایت عاشقانه لاو سیب
آخرین ارسال های انجمن
lovesib بازدید : 599 شنبه 22 اسفند 1394 نظرات (2)

رمان حادثه

نویسنده: مجتبی نورشمسی - کاربر سایت عاشقانه لاو سیب

تعداد صفحات: 93

خلاصه رمان حادثه:

رمان حادثه قصه ی تلخ و واقعی یک عاشق به اسم سامان هست که در قالب دوبخش اتفاق می افته...بخش اول داستان البته ساخته ی ذهن خودم هستش ولی بخش 6سال قبل کاملا داستان واقعی داره...امیدوارم به دلتون بشینه..اولین تجربه ی نویسندگی من هستش...یا حق

قسمتی از رمان حادثه:

تق تق تق...
صدای ضربه به در اتاق منو از خواب بیدار کرد..درحالی که داشتم به این فکر میکردم که کی میتونه این وقت صبح پشت در اتاقم باشه،بدون باز کردن پلکم با صدای گرفته گفتم:
کیه؟؟؟؟در بازه بیا تو..
صدایی نیومد..با حالت خشم از جام پاشدم درو باز کنم ،که دستگیره در پایین رفت و امیر با سر و صدایی ک گوش هر جنبنده ای تو اون نزدیکی و کر میکرد وارد اتاق شد.
_د پاشو دیگه تن لش..الان چه وقت خوابیدنه..همیشه ی خدا خوابی؛آخرش تو خواب میمیری بد بخت..یه بارم شده به حرفای من گوش کن ضرر که نمیکنی...والا..
_نطقتون تموم شد؟؟؟؟اگه تموم کردی بگو دستمو از رو گوشم بردارم.مثل تو که بیکار نبودم تا دیروقت داشتم مینوشتم..
_ای بابا تو خودتو کشتی با این رمانت..آخه مومن تو این زمونه کسی پیدا میشه ک وقت رمان خوندن داشته باشه؟؟؟الان عصر ارتباطاته کی میخوای بفهمی تو سیم سیم
سیم سیم لقبی بود ک امیر از دوران راهنمایی رو من گذاشته بود.میگفت دهنم نمیچرخه ک بگم سامان!!!تنها رفیق من ک تو این همه سال از زندگی پر فراز و نشیبم بدون هیچ چشم داشتی همیشه پیشم بود.رابطه ی ما چیزی فراتر از یه رفاقت ساده بود درواقع امیر برادر نداشته ی من محسوب میشد.یه پسر خوشتیپ و قد بلند و فوق العاده پر صر و صدا و خنده رو..هرچند این روزگار همیشه با من سر ناسازگاری داشت ولی بازم شکر که همچین کسی تو زندگیم هست...
_اوی..به اونا دست نزن مثل این ک تو حریم خصوصی حالیت نیستا..
امیر درحالی که کاغذای مربوط به رمانمو رو میز کنار تختم میذاشت خودشو رو مبل ولو کرد طبق معمول یه لبخند تحویلم داد..
_راستی مادرم اینا نبودن که تو سرتو عین چی انداختی پایین اومدی تو؟؟؟
_خخخ آخه تو کجایه کاری؟؟مادرت خودش شخصا در و برام باز کرد تازه پیشنهاد داد که با پارچ آب بیام سراغت ولی من ک خودت میشناسی؛دل رحم؛ازین کارا خوشم نمیاد
_آره تو گفتی منم باور کردم...دو دقیقه مثل آدم بشین تو اتاق من برم دست و صورتمو بشورم برگردم..به چیزی دست نزنی طبق معمول گند بزنیا..

رمز فایل: www.lovesib.ir

حجم رمان: 22.9 مگابایت

دانلود رمان حادثه نسخه پی دی اف pdf

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط Mehdi در تاریخ 1394/12/26 و 19:58 دقیقه ارسال شده است

دمتون گرم واقعا رمان خیلی سرحال و قشنگی بود..خط به خطش عالی بود..دست نویسندش درد نکنه منی ک کلا اهل رمان نبودم تا آخرشو خوندم.👍

این نظر توسط نیوشا در تاریخ 1394/12/23 و 13:07 دقیقه ارسال شده است

فوق العاده س...بهترین رمانی بوده ک تا حالا خوندم..دست نویسندش درد نکنه❤❤❤❤❤


کد امنیتی رفرش
درباره ما
سایت عاشقانه لاوسیب با هدف ارائه بهترین مطالب عاشقانه ، شعر عاشقانه ، رمان عاشقانه ، عکس عاشقانه ، داستان عاشقانه ، دل نوشته عاشقانه ، کلیپ عاشقانه ،اس ام اس عاشقانه و ایجاد محیطی صمیمی و دوستانه در تاریخ 1394/4/2 فعالیت خود را آغاز کرده است. هرگونه انتقاد و پیشنهادی پذیرفته می شود.
ثبت شده در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی کشور
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    سایت چطوره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1112
  • کل نظرات : 337
  • افراد آنلاین : 27
  • تعداد اعضا : 264
  • آی پی امروز : 295
  • آی پی دیروز : 76
  • بازدید امروز : 449
  • باردید دیروز : 122
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,057
  • بازدید ماه : 1,057
  • بازدید سال : 50,764
  • بازدید کلی : 1,989,645