loading...
سایت عاشقانه لاو سیب
آخرین ارسال های انجمن
lovesib بازدید : 141 پنجشنبه 27 خرداد 1395 نظرات (0)

داستان عاشقانه عشق حقیقی

ﭘﺪﺭﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ:

” ﺯﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺴﯿﻮﺍﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ، ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. “

ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﻪ ﻣﻮﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ!

ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ: ” ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ

ﻣﺮﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. “

بقیه داستان در ادامه مطلب..

lovesib بازدید : 273 جمعه 24 اردیبهشت 1395 نظرات (0)

داستان زیبا و عاشقانه عشق در تاریکی

داستان کوتاه عشق در تاریکی:

یه زن و شوهر عاشق اما فقیر سر سفره شام نشستند غذاشون خیلی مختصر و کم بود که یک نفر را به زور سیر میکرد مرد به خاطر اینکه زنش بیشتر غذا بخوره گفت بیا چراغ را خاموش کنیم و توی تاریکی بخوریم زن قبول کرد چند دقیقه چراغها را خاموش کردند ولی بعد که روشن کردند غذاها دست نخورده توی ظرف مونده بود...

lovesib بازدید : 409 دوشنبه 16 فروردین 1395 نظرات (0)

داستان زیبا و عاشقانه و پند آموز هرجا عشق هست ثروت و موفقیت هم هست

..**..**..**..**..**..

زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با چهره های زیبا جلوي در ديد.

به آنها گفت: « من شما را نمي شناسم ولي فکر مي کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل تا چيزي براي خوردن به شما بدهم.»

بقیه داستان در ادامه مطلب

lovesib بازدید : 459 پنجشنبه 27 اسفند 1394 نظرات (0)

داستان عاشقانه عشق و دیوانگی

در زمان های بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود ، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند ، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند.

بقیه داستان در ادامه مطلب

lovesib بازدید : 205 شنبه 17 بهمن 1394 نظرات (0)

داستان عاشقانه و احساسی عشق دختر و پسر

عشق دختر و پسر

بعد  از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به
وضوح حس می کردیم…

بقیه داستان در ادامه مطلب

lovesib بازدید : 348 پنجشنبه 15 بهمن 1394 نظرات (0)

داستان عاشقانه سر انجام عشق

داستان عاشقانه سرانجام عشق لیلا و منصور , امروز روز دادگاه بود و منصور میتونست از همسرش جدا بشه ،منصور با خودش زمزمه کرد چه دنیای عجیبیه دنیای ما ، یک روز به خاطر ازدواج با لیلا سر از پا نمی شناختم و امروز به خاطر طلاقش خوشحالم.

بقیه داستان در ادامه مطلب

lovesib بازدید : 124 جمعه 18 دی 1394 نظرات (1)

سلام امروز داستان عاشقانه حسرت عشق رو براتون آماده کردیم.

داستان حسرت عشق:

آرزو واسه خودش یک دختر زیبا و با کمال شده بود.تا این که دو سال پیش یعنی عید ۸۶ که برای تبریک سال جدید به دیدن اونا رفتیم به غیر مستقیم و در بین حرفهای خانواده ی عمم با دیگر اقوام شنیدم که واسه آرزو خواستگار اومده.

 

بقیه داستان در ادامه مطلب..

nagar76 بازدید : 403 پنجشنبه 12 آذر 1394 نظرات (0)

پسر گفت:" هرجا می روم به یاد او هستم. وقتی می بینمش نفسم می گیرد و ضربان قلبم تند می شود. در مجموع احساس خوبی نسبت به او دارم و بر این باورم که می توانم بقیه عمرم را در کنار او زندگی کنم!"


پسری جوان که یکی از مریدان شیفته شیوانا بود، چندین سال نزد استاد درس معرفت و عشق می آموخت. شیوانا نام او را "ابر نیمه تمام" گذاشته بود و به احترام استاد بقیه شاگردان نیز او را به همین اسم صدا می زدند. روزی پسر نزد شیوانا آمد و گفت دلباخته دختر آشپز مدرسه شده است و نمی داند چگونه عشقش را ابراز کند!؟ شیوانا از "ابر نیمه تمام" پرسید:" چطور فهمیدی که عاشق شده ای؟!"

 

بقیه داستان در ادامه مطلب..

lovesib بازدید : 365 چهارشنبه 11 آذر 1394 نظرات (0)

سی سوم ژانویه سال هزار و نهصد و بیست پنج و نیم.
دلبند من،
با دستهای آلوده به اشک، قلم به دست می گیرم تا برای تو نامه بنویسم.
دیر زمانی است که تو برایم نامه ایی ننوشته ای. چرا چنین می کنی؟ در حالیکه، همین تازگی بود که در نامه یی نوشته بودی… که برایم نامه خواهی نوشت، حتی اگر من برایت نامه ننویسم. دیروز، پدرم برایم نامه یی نوشت. در این نامه، برایم نوشته بود که برای تو نیز نامه نوشته است. وتو ، برعکس ، حتی یک خط هم نامه برای من ننوشتی تا به من بنویسی که پدرم برایت نامه نوشته است. اگر تو برایم نامه می نوشتی تا به من بنویسی که پدرم برایت نامه نوشته است ، من هم برای پدرم نامه می نوشتم تا به او بنویسم که تو مایلی که برای او نامه بنویسی. اما متاسفانه ، تو گویا فرصت نامه نوشتن را نداشتی. وگرنه حتما برای او نامه می نوشتی.

 

بقیه داستان در ادامه..

lovesib بازدید : 448 پنجشنبه 16 مهر 1394 نظرات (0)

رمان از عشق بدم بدم بدم می آید

رمان از عشق بدم بدم بدم می آید برای کامپیوتر و موبایل

رمان از عشق بدم بدم بدم می آید

Az Eshgh Badam Badam Badam Miyad

خلاصه رمان از عشق بدم بدم بدم می آید:

من… نه زیبایم، نه مهربانم…من، من هستم… خودم… دختری مغرور، سرگردان، سنگین، با مقداری پیچیدگی زیاد و کمی تا قسمتی افراطی بی حوصله!
من… من هستم… دختری که از تو بیزار است… از تویی که برای آرام کردن دلت، دلم را شکستی و اندک احساساتم را به تاراج بردی!
من ، من هستم.. همان منی که از عشق بدش می آید! دور بر دلم پرواز نکن! حوالی این دل، توقف ممنوع است!

 

برای دانلود رمان از عشق بدم بدم بدم می آید به ادامه مطلب بروید

درباره ما
سایت عاشقانه لاوسیب با هدف ارائه بهترین مطالب عاشقانه ، شعر عاشقانه ، رمان عاشقانه ، عکس عاشقانه ، داستان عاشقانه ، دل نوشته عاشقانه ، کلیپ عاشقانه ،اس ام اس عاشقانه و ایجاد محیطی صمیمی و دوستانه در تاریخ 1394/4/2 فعالیت خود را آغاز کرده است. هرگونه انتقاد و پیشنهادی پذیرفته می شود.
ثبت شده در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی کشور
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    سایت چطوره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1112
  • کل نظرات : 337
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 264
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 210
  • بازدید امروز : 165
  • باردید دیروز : 650
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 165
  • بازدید ماه : 4,327
  • بازدید سال : 38,109
  • بازدید کلی : 1,976,990